نویسنده: رحیم کارگر




 

17. بهسازی اخلاق کارگزاران

یکی از مکانیسم های تأثیرگذار در رشد فکری و اخلاقی مردم، تقدّم اصلاح رفتاری و معرفتی بازیگران عرصه سیاست و مدیریت جهان بر دیگران است. اگر کارگزاران امور، از نظر اخلاقی سالم و پاک باشند و در عمل به وظایف خود از مسیر حق، عدالت و اعتدال خارج نشوند، بسیاری از انحرافات و کژتابی های اخلاقی و رفتاری جهان کاسته خواهد شد و مردم نیز تابع آنان خواهند بود؛ چنان که فرموده اند:
«النّاسُ علی دین مُلُوکِهم»؛ «مردم بر دین حاکمان خود هستند».
گام اول در اصلاح و بهسازی اخلاق کارگزاران امور و مدیران و مجریان، نظارت شدید بر آنها و سخت گیری در برابر قانون شکنی و هنجارناپذیری آنان است. همچنین دقت در گزینش مسئوولان متعهد و وظیفه شناس که بتوانند در حرکت مردم به سوی کمال و تعالی، اثرگذار باشند و جلوتر از آنان، این مسیر رشد و بالندگی را طی کنند. بشر هر لحظه در معرض اشتباه و انحراف است و برای جلوگیری از آن، رهبر می باید نظارت کامل بر زمامداران جامعه داشته باشد. هرچند وقت آنان را نصیحت و راهنمایی کند و از انحراف و لغزش منع فرماید؛ چنانکه حضرت علی(ع)، کاربردی ترین و دقیق ترین نظارت ها بر کارگزاران خود داشت و حضرت مهدی(عج) نیز چنین خواهد بود:
«المهدیُّ... شدیدٌ علی العُمّال رحیمٌ بالمساکین»(1)؛ «مهدی(عج)... بر مسئوولان کشوری بسیار سخت می گیرد و بر بینوایان بسیار رئوف و مهربان است».
و نیز:
«یأخذ الوالی من غیرها عُمّالها علی مساوی اَعمالِها»(2)؛ «عمال و کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد».
مهمترین دستور حضرت به یاران خود برپاداشت عدالت و احسان و نیکی با مردم است:
«یفرق المهدیّ اصحابه فی جمیع البُلدان و یأمُرهم بالعدلِ والإحسان...»(3)؛ «مهدی(عج) یارانش را در همه شهرها پراکنده می سازد و به آنان دستور می دهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند».
حضرت پیش از انتخاب و فرستادن آنان، پیمانی سخت و دشوار از آنها می گیرد که بسیاری از مفاد آن، اخلاقی و درجهت تزکیه و تهذیب آنان است:
- ... با مهدی بیعت می کنند که هرگز دزدی نکنند؛
- زنا نکنند؛
- مسلمانی را دشنام ندهند؛
- خون کسی را به ناحق نریزند؛
- به آبروی کسی لطمه نزنند؛
- به خانه کسی هجوم نبرند؛
- طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند؛
- مال یتیم را نخورند؛
- درمورد چیزی که یقین ندارند، گواهی ندهند؛
- مشروب نخورند؛
- حریر و خز نپوشند؛
- در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند؛
- راه را بر کسی نبندند؛
- راه را نا امن نکنند؛
- گرد همجنس بازی نگردند؛
- خوراکی را از گندم و جو انبار نکنند؛
- طرفدار پاکی باشند؛
- از پلیدی گریزان باشند؛
- به نیکی فرمان دهند؛
- از زشتی ها بازدارند؛
- جامه های خشن بپوشند؛
- خاک را متکّای خود سازند؛
- در راه خدا حق جهاد را ادا کنند و...(4).

18. حاکمیّت اندیشه قرآنی

قرآن، برنامه جامعه و کامل برای ساختن جامعه ای سالم و آباد، انسانی فرهیخته و متعالی و آینده ای رو به رشد و مترقّی است. وجود آموزه های وحیانی قرآن، به عنوان مبنا و معیار درستی و نادرستی اندیشه ها و افکار و تربیت کننده و اصلاح گر نفوس و دل ها، عامل رستگاری و نجات همه انسان ها در هر سطح و منزلتی است.
افکار و آرای گوناگون فلسفی و سیاسی و اندیشه های ناقص و دنیاگرایانه، عامل برخی از انحرافات، ارزش ستیزی ها، دنیاگرایی ها، تشویش ها و حتّی بی عدالتی ها و جنگ ها است. از منظر دینی، بسیاری از این آرا و نظریات، برخاسته از هواهای نفسانی و فکر ناقص بشری هستند و چون راهی به حقیقت ندارند، در گره گشایی از کار بشر، ناتوان می باشند. اگر بتوان این آرا و اندیشه ها را در پرتو قرآن بال و پر داد و از تعدد و چندگانگی آنها جلوگیری کرد، می توان امیدوار به حلّ مشکلات شد.
حضرت علی(ع) درباره اینکه امام مهدی(عج) نظرات، قوانین و خواست ها را مطابق با قرآن می کند، می فرماید:
«یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرَّای...»(5)؛ «او خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند و درحالیکه به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد».
برهمین اساس او افکار و اندیشه ها را متمرکز می کند:
«إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و کملت به احلامهم»(6)؛ «وقتی قائم ما قیام کند، دست [عنایتش] را بر سر بندگان می نهند و بدین وسیله عقل آنها کامل شده [و فهم شان بالا می رود] و آرزوها و افکارشان متمرکز می گردد».
و آنها را به سمت اندیشه واحد قرآنی سوق می دهد:
«هو الَّذی یجمع الکلم و یتمِّ النعم»(7)؛ «او کسی است که وحدت کلمه را ایجاد می کند و نعمت را کامل می سازد».
برای اینکه این اندیشه واحد و جامع شکل بگیرد، آن حضرت حقایق قرآنی و آموزه های اصیل آن را تعلیم می دهد و موجب دانایی پرهیزگارانه انسان ها می شود؛ چون قرآن کریم هم بر نور دل ها می افزاید و هم بر دانش و حکمت آنان:
«... یعلّم النّاس القرآن علی ما انزل الله جلَّ جلاله»(8)؛ «قرآن همان گونه که خداوند نازل کرده و به مردم یاد داده می شود».
«إستأنف بکم تعلیم القرآن و شرایع الدّینِ... کما انزل الله علی محمّدٍ»(9)؛ «وقتی قائم قیام می کند، قرآن و احکام دین را همانگونه که بر پیامبر(ص) نازل شده است، از نو به شما می آموزد».

19. پررنگ کردن ماهیّت «عبادی» انسان

از دیدگاه قرآن و روایات و نیز فلسفه متعالی تاریخ، حرکت و سیر تاریخ، به سوی عبودیّت و حاکمیّت ارزش ها و متعالی شدن انسان است. هدفی که قرآن برای کاروان بشریّت ترسیم می کند «عبادت و عبودیّت» است «وما خلقت الجنَّ والإنسَ إلَّا لیعبدون»(10)؛ یعنی، انسان آفریده شده است که خدا را پرستش کند و پرستش خود هدف است... طبعاً به این معنا، در منطق اسلام هدف اصلی از زندگی، جز معبود، چیز دیگری نمی تواند باشد. یکی از مشکلات بنیادین بشر، خروج از ولایت و عبودیّت الهی و قرار گرفتن در ولایت شیطان است. این طغیان و انحراف، منجر به خودپرستی، تکبّر، غفلت، کفر و شرک می شود و هر آینه انسان را به جهت این کژتابی بزرگ، در معرض لغزش ها، جنایت ها و ستم ها قرار می دهد و تنها راه چاره آن، بازگشت انسان به دایره عبودیّت و عبادت گری است.
برخی از مفسّران، عامل مؤثر تربیتی مطرح شده در سوره مریم (وحناناً من لدنّا و زکاه) را رابطه معنوی هر فرد با خداوند از مجرای عبادت می دانند(11). آنجا که می فرماید: «ما از نزد خود (و نه ازطریق اسباب طبیعی) به یحیی مهر و رحمت و رشد اعطا نمودیم و او انسان پرهیزگار و پیراسته بود». در این طرز نگاه، به آثار تربیتی و رشد دهنده عبادت و رابطه معنوی حاصل از التزام به آنها، توجه شده است و نقش مدبّرانه خدا، از مسیر تشریع عبادات نیز مورد توجه جدّی قرار گرفته است.
عصر ظهور، دوران شکوفایی بعد عبادی انسان و زمان خروج کامل او از ولایت شیطان و قرار گرفتن در عبودیّت رحمان است. کسی که در ولایت حق قرار گرفت و به مقام بندگی و پرستش گری دست یافت، درهای رحمت، وسعت و حکمت روی او گشوده می شود و دارای بصیرت اخلاقی و مقام رحمانی می گردد.
این بشارت غیبی برای همه انسان های حقیقت جو و طالب کمال است:
«ابشروا بالمهدیّ... یملاُ قلوب العباد عبادهً و یسعُهُم عدُّله»(12)؛ «بشارت باد به آمدن مهدی... او دل های بندگان را با عبادت و اطاعت پر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد».
«الملک لله... لکن إذا قام القائم لم یعبد الّا الله عزَّوجلّ»(13)؛ «پادشاهی از آن خدا است... لکن هنگامی که قائم ما قیام کند، جز خدای تبارک تعالی پرستیده نمی شود».
«یقبل النّاس علی العبادات»(14)؛ «مردم رو به عبادت می آورند و...».

20. رفع نیازهای مادی و تعدیل خواسته ها

اگر انسان دنیا را هدف زندگی خود قرار دهد و همه چیز را در مادیات خلاصه کند، به آن حرص می ورزد و هرچه بدست می آورد، باز بیشتر می خواهد. این شیفتگی به دنیا زمینه را برای هر گناه و آفت و رذیله ای فراهم می سازد؛ چراکه دنیا فقط وسیله کسب معیشت- از راه درست یا نادرست- قرار می گیرد و دار غرور، سرگرمی، عیش و نوش و درنهایت تعارض و رقابت برای دسترسی به مال بیشتر می شود. دنیاخواهی و دنیاطلبی، صفات اخلاقی زشت را به آرامی در انسان ایجاد می کند و کبر، حرص و حسد، نمودهای مهم آن و عامل انحراف انسان ها در طول تاریخ است. تنها راه درمان این فزون خواهی، تزکیه و تربیت عقلانی بشر و قرار دادن او در مسیر پیامبران و امامان است.
با این حال دین درصدد رفع نیازهای مادی انسان نیز می باشد تا از این بابت، دغدغه خاطری نداشته باشد و زمینه های حرص و آز و طمع در او کمرنگ شود. با برنامه هایی چون خمس، زکات و صدقه از یک طرف درصدد رفع فقر از جامعه برمی آید و ازطرف دیگر جلوی ثروت اندوزی و اسراف و تجمل گرایی را می گیرد و مانع انباشت بی رویه مادیات می شود. این آموزه در عصر ظهور به طور کامل کاربردی شده و با رفع نیازهای مادی انسان ها و درعین حال تربیت صحیح آنان، مشکلات ناشی از دنیاگرایی رفع شده و اقتصاد بشر در مسیر اخلاقی و انسانی خود قرار می گیرد. براساس روایتی:
«ثروت های روی زمین و منابع زیرزمین، نزد آن حضرت گرد می آید. آنگاه حضرت به مردم خطاب می کند: بیایید بگیرید، بگیرید آنچه را که برایش خویشاوندی را قطع می کردید و به خونریزی و گناهان دست می زدید (قطعتم فیه الأرحام و سفکتم فیه الدّم الحرام و رکبتم فیه المحارم!!) او چنان اموال را می بخشد که کسی پیش از او چنان نکرده است»(15).
همچنین آمده است:
«یسوّی بین النّاس حتّی لاتری محتاجاً إلی الزّکاه»(16)؛ «او اموال را میان مردم چنان به تساوی قسمت می کند که دیگر نیازمندی یافت نمی شود تا به او زکات دهد».
«کفیتم مؤونه الطَّلب والتعسَّف و نبذتم الثقل الفادح عن الأعناق»(17)؛ «اگر از مهدی(عج) پیروی کنید، از رنج طلب و سختی (برای دستیابی به وسایل زندگی) آسوده می شوید و او بار سنگین (زندگی) را از شانه هایتان بر زمین می نهد».

21. وحدت و الفت انسان ها

دوری و اختلاف انسان ها از همدیگر و کینه ورزی نسبت به هم، چندپارگی فرهنگی و عقیدتی، خواست ها و اهداف متضاد و چندگانه، ارزش ها و هنجارهای گوناگون و... از تهدیدات مهم جامعه بشری و عامل رکود و خمودگی فکری و فرهنگی است. این مسأله به حدّی است که برخی از متفکّران انسان را گرگ انسان می دانند(18).
علّت تنازع و تفرقه انسان ها هرچه باشد و به هرشکل صورت گیرد (شکاف های مذهبی، فرقه ای، قومی، زبانی، نژادی و...)، تاریخچه ای به فراخنای زندگی بشری دارد و بسیاری از جنگ ها، ستیزه جویی های فرسایشی، تجاوزگری ها و... ثمره آن است. یکی از برنامه های اساسی پیامبران، نزدیک ساختن انسان ها به همدیگر، تألیف قلوب، تعمیق مهرورزی و محبّت است؛ یعنی، تشکیل امّت واحده و بازگرداندن انسان ها به فطرت و سیرت واقعی خود. در پرتو این اتحاد و همدلی است که انسانها، یک فرهنگ و آیین واحد را پذیرا بوده و یک هدف و برنامه برای زندگی خواهند داشت. اگر انسان ها در جامعه واحد جهانی گردهم نیایند و بر تنازع ها و تعارض های فرهنگی و سیاسی و... پافشاری کنند، هیچ برنامه تربیتی و فرهنگی مؤثر نخواهد بود و مشکلات انسان ها همچنان باقی خواهد ماند.
پس لازمه رشد فکری و اخلاقی مردم، شکل گیری امّت واحده و فرو کاستن از جدایی ها، ستیزش ها، افکار متفاوت و ارزش های چندپاره است؛ امری که در عصر ظهور مورد توجّه بوده و همه اختلافات، کینه ها و مذاهب و... برطرف می گردد:
«یقوم قائمنا... ثمَّ یجمعهم علی امرٍ واحده»(19)؛ «آنگاه که قائم ما قیام کند... همه را بر یک فکر و مرام واحد گرد می آورد».
«... لیرفع عن الملل والأدیان الإختلاف»(20)؛ «اختلافات و پراکندگی را از ملّت ها و ادیان برمی دارد».
آن حضرت الفت و دوستی در دل مردم ایجاد می کند و بغض و خصومت را برطرف می سازد:
«یؤلَّف بین قلوبٍ مختلفه»(21)؛ «... بین قلب های گوناگون الفت ایجاد می کند».
«لذهبت الشَّحناء من قلوب العباد»(22)؛ «کینه ها از قلب های بندگان می رود».
«إذا قام القائم جائت المزامله...»(23)؛ «زمانی که قائم قیام می کند، دوستی واقعی و صمیمیت حقیقی پیاده می شود».

22. فراگیری و همگانی شدن تعلیم و تربیت

یکی از انگاره های اهمیّت دار در تربیت و بالندگی اخلاقی و روحی انسان ها، فراگیری و شمول آن به همه افراد اجتماع است؛ یعنی، همگان باید در سطوح و مراحل مختلف زندگی، از برنامه های تربیتی و اخلاقی برخوردار شده و به تزکیه و تهذیب نفس و حکمت آموزی و خردورزی بپردازند. اگر بخش هایی از اجتماع- ولو اندک- از طهارت نفس و اخلاق فاضله بی بهره باشند، آن را به تباهی کشانده و مانع تأثیر برنامه های تربیتی می شوند. مهمتر از آن، افراد هنجارشکن و تباه گر، خود از موانع اصلی تعلیم و تربیت بوده و همواره درصدد انحراف و اغوای دیگران و افساد جوامع برمی آیند. به همین جهت تعلیم و تربیت واقعی، آن است که شامل همه افراد بشر بوده و برای همگان، راه کارهای مناسب اصلاح و بازسازی اخلاقی ارائه دهد.
در عصر ظهور، تعلیم و تربیت، جهانی، فراگیر و کارآمد بوده و شامل همه گروه های سنّی، فکری، اعتقادی، سیاسی، جغرافیایی و... می شود. کسی نیست که از این هدایت گری و تربیت ها بی بهره باشد و همچنان بر تباهی و ناراستی خود باقی بماند. در روایات آمده است:
«لایبقی کافرٌ الاّ آمن و لاطالحٌ الاّ صلح»(24)؛ «روی زمین کافری باقی نمی ماند جز اینکه ایمان می آورد و شخص ناشایستی نمی ماند، جز اینکه به صلاح و تقوا می گراید».
«یقیم النّاس علی ملّتی و شریعتی و یدعوهم إلی کتاب ربّی»(25)؛ «مردم [جهان] را به ملّت و آیین من در می آورد و آنان را به کتاب پروردگار من دعوت می کند».
طبق روایت امام باقر(ع) نیز آن حضرت دست خود را بر سر تمامی بندگان خدا می گذارد و عقول آنها را متمرکز و اخلاقشان را کامل می کند (إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم)(26).

23. ارشاد و نصحیت گری

یکی از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در تعلیم و تربیت، بهره وری از نصایح و پندهای هشداردهنده و داشتن کلام نافذ و تأثیرگذار و بیان صریح و مهرورزانه خواسته ها و ایده ها است. رسول گرامی اسلام(ص) در شیوه تربیتی خود، از روش کلامی مستقیم بهره کاملی می برد و با سخنان نورانی و رسای خود، بر روح و روان مخاطبان، تأثیر گذاشته و تا ژرفای وجود آنها نفوذ می کرد. این شیوه، همواره مورد توجّه بوده و بخصوص ازسوی اساتید اخلاق و مربیّان نفوس بکار گرفته می شد. بیان صمیمی و شفاف نکات اخلاقی و تربیتی و آگاهی بخشی درباره خیر و شرّ، سعادت و ضلالت، نور و ظلمت، راستی و کژی، ارزش ها و ناهنجاری ها و... موجب رشد فکری و اخلاقی انسان شده و او را از غفلت، بی خبری و جهالت خارج می کند.
حضرت مهدی(عج) هنگام ظهور و از کنار خانه مکرّم الهی، برنامه های خود را با سخنان نورانی و روشن آغاز می کند و مردم جهان را با آموزه های دینی و وحیانی و ارزش های بایسته انسانی آشنا می سازد و آنها را به نیکی ها، حقایق و کتاب الهی دعوت می کند. تأثیر کلام رسا و دلنشین آن حضرت، در هدایت و تربیت انسان ها و خردورزی و دانایی آنان، قابل انکار نیست. در روایات آمده است:
«یدعو النّاس إلی کتاب الله و سنّه نبیِّه والولایه لعلیّ بن ابی طالب...»(27)؛ «او مردم را به سوی کتاب خدا، سنّت پیامبر و ولایت علی بن ابیطالب... دعوت می کند».
«... یحقَّ الحقَّ بکلماته و یقطع دابر الکافرین»(28)؛ «او حق را با کلماتش تأئید می کند و پشت کافران را در هم می شکند».
امام باقر(ع) می فرماید:
«مهدی(عج) از مکه به هنگام نماز عشا ظهور می کند؛ درحالیکه پرچم و پیراهن و شمشیر پیامبر(ص) را به همراه دارد و چون نماز عشا را خواند، فریاد بر می آورد: ای مردم! شما را به ذکر خدا و به ایستادنتان در برابر خدا [در روز قیامت] متذکّر می شوم؛ درحالیکه حجتش را [در دنیا] بر شما تمام کرده است و پیامبران را مبعوث نموده و قرآن را فرو فرستاده است. خداوند به شما فرمان می دهد که به او شرک نورزید و فرمانبر او و پیامبرانش باشید. آنچه را قرآن امر به احیای آن کرده است، احیاء و زنده کنید و آنچه را که امر به نابودی آن کرده است، نابود سازید و یاوران راه هدایت باشید و بر تقوا و پرهیزگاری همکاری نمایید؛ زیرا دنیا، فنا و زوالش فرا رسیده و نفخه وداع سرداده است. من شما را به سوی خدا و رسولش و عمل به کتاب او و نابودی باطل و احیاء و زنده ساختن سیره پیامبر(ص) دعوت می کنم. آنگاه درمیان 313 نفر از یارانش ظهور می کند»(29).

24. مفاسدزدایی از جامعه

یکی از اصول مسلّم در تعلیم و تربیت انسان، ریشه کنی نمودها و نشانه های شرّ و ناراستی از اجتماعی و حذف منکرات و رذایل در هر سطح و مرتبه ای است؛ یعنی، در کنار تربیت فردی، باید به تربیت جمعی پرداخت و برای این کار، ابتدا باید عوامل و اسباب برانگیزاننده کژروی و رذیلت گرایی را ازبین برد و با هرگونه ناراستی و منکر برخورد جدّی و ریشه ای نمود. هرگونه تساهل و تسامح در برابر شرور و مفاسد و پذیرش کوچکترین انحراف و انحطاط در جامعه، منجر به شیوع و گسترش آنها و عادی شدن ارتکاب معاصی و منکرات می شود. جامعه سالم و تربیت شده، جامعه ای است که به قبح و زشتی انحرافات و ناهنجاری ها، یقین داشته باشد و باتوجه به پیامدهای سوء و ویرانگر آنها، وجود آنها را برنتابد.
در عصر ظهور این برنامه تربیتی و اخلاقی به جدّ پیگیری شده و شرور و ناراستی ها از سطح جامعه زدوده می شود. این مسأله هم در راستای تربیت دینی و امربه معروف و نهی ازمنکر است و هم برای حاکمیّت قوانین اخلاقی در اجتماع، ازسوی حکومت جهانی مهدوی پیگیری می شود.
«... یمحو اللهُ به البدع کلَّها و یمیت الفتن»(30)؛ «خداوند همه بدعت ها را به وسیله او نابود می سازد و همه فتنه ها را به دست او ازمیان برمی دارد».
«یذهب الشرُّ و یبقی الخیر... یذهب الزِّنا و شرب الخمر و یذهب الربا»(31)؛ «شرّ ازبین می رود و خیر باقی می ماند... زنا و شراب خواری و ربا ریشه کن می شود».
«... یعمل بکتاب الله لایری فیکم منکراً الاّ انکره»(32)؛ «... او به کتاب خدا عمل می کند و زشتی در شما نمی بیند؛ مگراینکه از آن نهی می کند».
«... تعدم الفتن والغارات و یکثر الخیر والبرکات»(33)؛ «[به وسیله مهدی(عج)]، فتنه ها و چپاولگری ها ازبین می رود و خیرات و برکات بسیار می شود».
«به یمحق الله الکذب ویذهب زمان الکلب...»(34)؛ «خداوند به دست او دروغ گویی را ازبین می برد و روزگار سخت را برمی اندازد».

25. اجرای تعالیم و قوانین الهی

پایبندی به دستورات و تکالیف دینی (قوانین الهی)، راز پویایی و ماندگاری جوامع و راه درخشان به روزی و رستگاری انسانها است. عدم اجرای کامل و بهینه آنها، یا بکار بستن ناقص و ضعیف آنها در اجتماع، موجب زوال و فروکاهیدگی آن و زندگی مضطرب، نابسامان و غیرالهی می شود. سستی در اجرای حدود الهی، عمل به قوانین بشری مخالف با دستورات دینی، تبعیض و برخورد چندگانه با تکالیف دینی، تفسیر و تحلیل شخصی و نادرست از آنها و... موجب دوری بشر از خدا و معنویّت شده و او را در گرداب ناملایمات و کاستی های اخلاقی می اندازد. «عصر ظهور» دوران رهایی انسان از این کاستی ها و ناراستی ها در پرتو عمل به دستورات الهی- بخصوص ارزش های اخلاقی- و برپاداشت قوانین دینی و آموزه های وحیانی است.
«لایبقی موضع قدم الاّ وطئه و اقام فیه الدّین الواجب لله»(35)؛ «جای پایی در روی زمین نمی ماند جز اینکه به آنجا گام می نهد و آیینی را که ازسوی خداوند واجب گشته، اقامه می کند».
«... یمهّد الأرض و یحیی السنَّه والفرض»(36)؛ «زمین را مهد [زندگی] می سازد و سنّت و واجبات [دینی] را زنده می کند».
«... یقیم حدود الله و یحکم بحکم الله»(37)؛ «مهدی حدود الهی را اجراء می کند و به حکم خداوندی، حکم می نماید».
درباره یاران خاص حضرت (نجباء، ابدال و اخیار) نیز آمده است:
«... فیقیم ما شاءالله أن یقیم»(38)؛ «آنها برپا می دارند آنچه را که خداوند اراده فرموده اقامه شود».

پی‌نوشت‌ها:

1- طبری، بشاره المصطفی، ص207.
2- نهج البلاغه، خطبه138.
3- علی دخیل، الإمام المهدی، ص271.
4- ر.ک: صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص581، نگارنده، آینده جهان، ص243 و244.
5- نهج البلاغه، خطبه138.
6- کلینی، کافی، ج1، ص25، ح1،
7- حائری یزدی، الزام الناصب، ص75.
8- مفید، الإرشاد، ج2، ص386.
9- حرّ عاملی،اثبات الهداه،ج3، ص560 ، ح 628.
10- ذاریات، (51)، آیه56.
11- ر.ک: تربیت اسلامی، ج2، ص23.
12- طوسی، کتاب الغیبه، ص179.
13- بحرانی، المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه، ص275.
14- صافی، منتخب الأثر، ص474.
15- صدوق، علل الشرایع، ج1، ص161،ح3 .
16- مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص390.
17- کلینی: کافی، ج8، ص266.
18- ر.ک: توماس هابز، لویاتان.
19- نعمانی، الغیبه، ص206.
20- مجلسی، بحارالأنوار، ج53.
21- صدوق، کمال الدّین، ج2، ص646.
22- صدوق، خصال، ج2، ص426.
23- مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص372، ح165.
24- طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص290.
25- صدوق، کمال الدّین، ج2، ص611، ح6.
26- راوندی، الخرائج والجرائح، ج2،ص841 ، ح71.
27- محمّدبن مسعود، تفسیر عیاشی، ج2،ص57، ح49،
28- نعمانی، الغیبه، ص184، ح35.
29- ابن طاووس، ملاحم، ص64؛ مقدسی شافعی، عقدالدرر، ص145؛ صراط المستقیم، ج2، ص262.
30- کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج2، ص603.
31- صافی، منتخب الأثر، ح4، ص592، ح 4.
32- کلینی، کافی، ج8، ص396 ، ح597.
33- صافی، منتخب الأثر، ص209، ح49.
34- طوسی، کتاب الغیبه، ص185.
35- صدوق، کمال الدّین، ج2، ص411.
36- صافی، منتخب الأثر، ص210.
37- صدوق، کمال الدّین، ج1، ص155.
38- طوسی، کتاب الغیبه، ص476.

منبع: کارگر، رحیم؛ (1389)، تعلیم و تربیت در عصر ظهور، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)چاپ دوم 1389.